«قهرمان» اصغر فرهادی روز سهشنبه در بخش مسابقه جشنواره کن به نمایش درآمد و در حدود بیست و چهار ساعتی که از نمایش آن گذشته است، شاهد نخستین واکنشها به فیلم بودهایم که بین مثبت و منفی در نوسان بودهاند. در خود سالن لومیرِ قصر جشنواره کن، فرهادی و تیمش، از جمله امیر جدیدی، بازیگر نقش اول، و سارینا فرهادی، دختر کارگردان و بازیگر نقشی فرعی، با تشویق گستردهای روبهرو شدند که حدود شش دقیقه ادامه یافت. (کاش رسانهای بود که میزان تشویق فیلمهای مختلف را با هم مقایسه میکرد!)
به نظر این نگارنده، «قهرمان» از بهترین فیلمهای فرهادی است که استادی بیمانند او در فن فیلمنامهنویسی را نشان میدهد. در این فیلم فرهادی بار دیگر به هنر همیشگیاش بازگشته است: این که تنها با سیر پیشرفت داستان، مخاطب را دو ساعت و هفت دقیقه روی صندلی میخکوب کند؛ بی آن که خبری از اِلِمانها و عناصر آشنایی مثل افتضاح جنسی و قتل و غیره باشد. «قهرمان»های فرهادی مثل همیشه مردم عادی کوچه و بازار، این بار در شیراز، هستند. فیلم ضمنا به یک تم همیشگی دیگر آثار فرهادی نیز بازمیگردد: حقیقت و حقیقتجویی، و اینکه آیا حق همیشه با کسی است که واقعیات را دقیق و همانگونه که هست بیان میکند؟
آیا این تلاشی است برای پاسخ به آن پرسش اخلاقی قدیمی امانوئل کانت، که آیا اعمال باید بر اساس نفس خود قضاوت شوند، یا بر اساس نتایجشان؟
فرهادی خود در نشست خبری گفت که توجهش به داستان است و نه به این مسئله خاص، اما چون در طول سالها بارها در این مورد نوشته شده، عادت کرده است که به سوالهایی در این مورد پاسخ دهد. او در پاسخ به سوال من، که آیا نظرش در این زمینه در طول سالها عوض شده است یا نه، گفت که از اساس عوض نشده است، اما در برخورد با فرهنگهای مختلف مثل فرانسه و اسپانیا، تاثیراتی گرفته است.
داستان «قهرمان» از مردی شروع میشود که به دلیل بدهی مالی، در زندان است. وقتی زنی که با او رابطه دارد کیفی پر از سکههای طلا پیدا میکند، این زوج جوان با این دوراهی مواجه میشوند که چه کنند؛ آیا سکهها را بفروشند و به آزادی او کمک کنند، یا برای بازگرداندن کیف به صاحبش تلاش کنند؟ فیلم با همان تکنیک همیشگی فرهادی از این نقطه آغاز، داستانی چندلایه میسازد که ما را تا انتها پیش میبرد. امیر جدیدی در نقش بازیگر اصلی بسیار عالی ظاهر شده است. او نقش یک جوان شیرازی بیشیلهپیله و مهربانی را بازی میکند که عشقش به معشوقش و به پسری با لکنتزبان که حاصل ازدواج اول اوست، و نیز احساس کرامت و شرافتی که دارد، نیروی پیشبرنده اصلیاش در زندگی است. فرهادی در نشست خبری از نقش مثبت و منفی «آبرو» در فرهنگ ایرانی نیز به عنوان یکی از بنیانهای اصلی فیلم نام برد. امیر جدیدی چنان این نقش و معنای «آبرو» را خوب روی صحنه برده است که بعید نیست بتوانیم منتظر دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد برای او در این جشنواره یا سایر مصافها باشیم.
استادی فرهادی در نوشتن فیلمنامهای چندلایه و ساختن «تریلر»ی اجتماعی است که روایت آن در عین حال، معضلات مختلفی را، از اوضاع زندانیان تا مشکل بدهی و دیه قتل، بیان میکند. با این حال، شاید بتوان به او انتقاد کرد که بهاصطلاح «همیشه یک فیلم میسازد»؛ یعنی تمام تمرکزش روی همین شیوه داستانپردازی و فیلمنامهنویسی است و حالا که دو بار برنده جایزه اسکار شده و چهارمین فیلمش را به کن آورده است (و فیلم قبلیاش هم فیلم افتتاحیه کن بود)، هنوز خبری از نوآوری تکنیکی خاص سینمایی در او نیست. این انتقاد را مثلا به اورهان پاموک، رماننویس برنده جایزه نوبل از ترکیه، نیز میتوان مطرح کرد که بسیاری از رمانهای متعددی که نوشته است، در خط یک موضوعند. به نظر من اما این لزوما انتقاد بهجایی نیست و این تکرار در سبک یا محتوا، میتواند ویژگی خاص یک هنرمند باشد. همه نباید استنلی کوبریک باشند.
اما نظر ناقدان جهان چه بوده است؟
در فرانسه، اولین واکنشها بیشتر مثبت بودهاند. ناقدان مجله پوزیتیف (یکی از دو مجله فرانسوی مهم سینما که سردبیر آن میشل سیمان، منتقد شهیر است) و دو روزنامه لاکروآ (مرتبط با کلیسای کاتولیک) و اومانیته (مرتبط با حزب کمونیست فرانسه)، به این فیلم چهار ستاره (از چهار ستاره) دادهاند. منقد برنامه تلویزیونی «تله ماتین» هم سه ستاره داده است. در مقابل، منقدان روزنامه له پاریسین (میانهگرا)، فیگارو (راستگرا) و کایه دو سینما (دیگر مجله مهم سینما) دو ستاره دادهاند، و ناقد سینمایی روزنامه لوموند یک ستاره داده است.
در میان منقدان انگلیسیزبان، پیتر بردشا، ناقد بنام روزنامه «گاردین» لندن، واکنشی منفی داشته است و به فیلم سه ستاره از پنج ستاره داده است. بردشا میگوید: «داستان رئالیستی فرهادی زیادی پراشکال است و راضیکننده نیست.» او معتقد است که پیرنگ داستان بهاصطلاح «سوراخ»های متعددی دارد. بردشا البته بازی «هوشمندانه و ظریف» جدیدی را ستوده است و شخصیت او را با شخصیتهای رمانهای چارلز دیکنز مقایسه کرده است. بردشا در پایان نقد خود، فیلم را جذاب خوانده است، اما گلایه کرده که داستانش «کمی بیتمرکز است.»
آنا اسمیت، ناقد وبسایت «ددلاین» هم گفته است که ۱۲۷ دقیقه زمانی طولانی برای فیلم است و در پایان آن، شاهد کند شدنش میشویم.
اوون گلایبرمن در مجله «ورایتی»، با استفاده از ضربالمثلی انگلیسی گفته است که فرهادی در این فیلم لقمهای بزرگتر از دهانش برداشته است. او افزوده است که برخی لحظههای فیلم یادآور تعلیق دراماتیک فیلمهای سابق فرهادی همچون «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» است، اما «قهرمان» پخشتر یا نامتمرکزتر است و آن قدرت را ندارد. در مجله «هالیوود ریپورتر»، لی مارشال فیلم را بهتر از فیلم «همه میدانند» دانسته و گفته است که آن فیلم اسپانیایی با وجود بازیگران بسیار، «ظرافت دراماتیک یا هوش اخلاقی» فیلمهایی همچون «درباره الی»، «جدایی» یا «فروشنده» را ندارد. او در این باره مینویسد: «فیلم «قهرمان» بار دیگر ثابت میکند که فرهادیِ کارگردان و نویسنده همیشه بافنده مستعد ملودرامهای پیشرفته است که به مسایل اخلاقی و عاطفی میپردازد، اما کار او همیشه وقتی در کشور خودش، ایران، میگذرد، غنیتر است.» این بحث در مورد فیلمهای فرهادی که روایتشان در ایران میگذرد و آنهایی که در اروپا، همیشه مطرح بوده است و خواهد بود.
مثبتترین نقد در رسانههای انگلیسیزبان را اما دیوید ارلیش در «ایندیوایر» نوشته است که به فیلم چهار ستاره از پنج ستاره داده است و اینفیلم بهترین اثر فرهادی از «جدایی» تا کنون دانسته است.
فرهادی مثل همیشه با پرسشهایی در مورد حکومت ایران نیز مواجه میشود.
مجله «ورایتی» در گفتوگویی که از فرهادی چاپ کرده بود، عبارت «رپرسیو» به معنای سرکوبگر را در مورد ایران به کار برده بود، اما او در نشست خبری توضیح داد که ظاهرا معصومه لاهیجی، مترجم فرهادی که در ترجمه ید طولایی دارد و مترجم عباس کیارستمی هم بوده است، عبارت دقیقی به کار نبرده است. فرهادی گفت از عبارت «فضای بسته» استفاده کرده بوده است. (آقای فرهادی نامی از خانم لاهیجی نبرد، اما ما میدانیم که ایشان مترجم گفتوگوی او با ورایتی، و نیز مترجم نشست خبری او بوده است.)
در نشست خبری، خبرنگار رادیو فردا از فرهادی در مورد رویدادهایی چون کشتار مردم معترض در دی و آبان سالهای اخیر و سرنگونی هواپیمای اوکراینی پرسید، و نیز استفاده از بازیگرانی مانند جدیدی که در فیلم «روز صفر»، ساخته وزارت اطلاعات، حضور داشته است، یا محسن تنابنده که در پروژههای سازمان سینمایی اوج (وابسته به سپاه پاسداران) بازی کرده است.
فرهادی گفت، «به عنوان فیلمساز» به رویدادها واکنش نشان میدهد و یادآوری کرد که زمانی فیلم «شهر زیبا» را ساخته است تا به مسئله اعدام کودکان در ایران توجه شود. او گفت: «تصور کنید آن موقع من یک بیانیه تند میدادم. کسی یادش بود؟ الان «شهر زیبا» را هنوز میبینند. من اگر بیانیه داده بودم، بیانیه خوبی نمیشد، چون کار من بیانیهنویسی نیست. فیلمسازی است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او همچنین گفت که فیلمهای مورد اشاره این خبرنگار را ندیده است، اما هرگز به زندگی بیرون از فیلم بازیگرهایش نگاه نمیکند، و افزود: «ما که خودمان مقابل این تندرویها داریم حرکت میکنیم، باید مراقب باشیم که ما هم تندرو نشویم.»
پرسشهای اینچنینی چندبار دیگر هم تکرار شدند. از جمله از سوی خبرنگاری متولد افغانستان و مقیم فرانسه، که نظر فرهادی را راجع به «تعهد» هنرمند، چنان که ژان پل سارتر، فیلسوف چپگرای قرن بیستم در فرانسه، از آن سخن میگوید، پرسید. فرهادی در پاسخ گفت: «کلمه تعهد کلمه بازی است. شاید کسی اینرا سیاسی ببیند، شاید آگاهیبخشی باشد. ما دهخدا را داشتیم که سالها نشست و لغتنامه نوشت. شاید از نظر عدهای در یک گوشهای دور از اجتماع کاری میکرد که به اتفاقات اجتماع ربط نداشت. اما تاثیر آگاهیبخشی او خیلی خیلی بزرگ است…. به عنوان فیلمساز، شما اگر صادق باشید و دنبال حاشیههای بعد از فیلم نباشید، گوشه ذهنتان به دنبال اضافه کردن چیز بهتری به دنیا هستید. آن چیز بهتر، برای من این است که بچههامان بتوانند پشت سر هم سوال کنند. اگر روزی برسد که همهمان راجع به هر چیز غیرقابل دستزدنی سوال ایجاد کنیم، من احساس خواهم کرد که شروع خوبی برای تغییر خواهد بود.»
به نظر میآید «قهرمان» میرود تا از نظر مالی نیز موفق باشد. تهیهکننده فرانسوی «ممنتو» که هم در رشد فرهادی نقش داشته است و هم خودش با فیلمهای او رشد کرده است، با وجود کساد بودن نسبی بازار امسال، فیلم را به بسیاری کشورهای جهان فروخته است. چند ماه پیش از جشنواره (در فروردین ۱۴۰۰)، استودیو آمازون حق پخش فیلم را برای آمریکا خریده بود و در چند روز گذشته این حق را برای کانادا هم خرید. در میان کشورهای اروپایی، حق پخش فیلم در سراسر این قاره، از جمله در بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، بلژیک، بلغارستان، فنلاند، آلمان، اتریش، یونان، ایتالیا، لهستان، پرتغال، کشورهای اسکاندیناوی، اسپانیا، سوئیس، یوگسلاوی سابق، و سه کشور همجوار دریای بالتیک (استونی، لیتوانی، لتونی) فروش رفته است.
خارج از اروپا، فیلم در اسرائیل، ترکیه، استرالیا، نیوزلند، چین، روسیه، آمریکای لاتین، هنگکنگ، کره جنوبی، تایوان، هند، و اندونزی نیز فروش رفته است. حوزه بریتانیا و ایرلند تنها حوزه مهمی است که فیلم هنوز در آن فروش نرفته است و معلوم است که معاملات نهایی در این زمینه هنوز انجام نشدهاند. نمایش فیلم در خود فرانسه از ماه دسامبر آغاز میشود و باید دید تا چه حد میتواند فروش موفق فیلمهایی چون «جدایی» را تکرار کند. فیلم، موضوع خاصی ندارد که از خط ممیزی در ایران نگذرد (مگر اشاره مختصری به خودکشی یک زندانی) و قرار است از سوی «خانه فیلم» اکران شود؛ هرچند تقویم آن به علت وضعیت شیوع کرونا هنوز معلوم نیست.
فرهادی با وجود دو بار فتح اسکار، هنوز برنده نخل طلا نشده است. آن افتخار تا کنون تنها به یک کارگردان ایرانی رسیده است؛ به عباس کیارستمی برای «طعم گیلاس». البته از سه فیلم فرهادی که پیش از این در جشنواره کن به نمایش درآمدهاند، فیلم «گذشته» یک جایزه ویژه ارتباط بین فرهنگها و مذاهب را دریافت کرد و نیز جایزه بهترین بازیگر زن را برای برنیس بژوی فرانسوی. «فروشنده» نیز هم برنده بهترین فیلمنامه شد و هم بهترین بازیگر مرد (شهاب حسینی).